
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - در روزی که ترامپ آن را «روز آزادی» نامید، تعرفههای کلان بر شرکای تجاری آمریکا تحمیل شد؛ حرکتی که به جای احیای اقتصاد این کشور، زنگ خطر آشفتگی جهانی را به صدا درآورد و نشان داد واشنگتن دیگر نمیتواند با ابزارهای کهنه، نظم نوین را مهار کند.
دونالد ترامپ در ۲ آوریل ۲۰۲۵، با امضای تعرفههایی که دامنهای بیسابقه دارند، گامی نمایشی برداشت که به گفته خودش قرار است کسری تجاری آمریکا را جبران کند. او با فرمولی عجیب - تقسیم کسری تجاری هر کشور بر حجم صادراتش به آمریکا و سپس نصف کردن آن - نرخهایی مثل ۳۴ درصد برای چین وضع کرد که با تعرفههای موجود، به ۵۴ درصد میرسد. اما این محاسبه سادهانگارانه، نه ریشه در منطق اقتصادی دارد و نه راهحلی برای مشکلات ساختاری آمریکا ارائه میدهد. کسری تجاری ۲۹۵.۴ میلیارد دلاری آمریکا با چین در سال ۲۰۲۴، نتیجه کارایی تولیدکنندگان چینی و ولع مصرفی آمریکاییهاست، نه تقلبی که ترامپ ادعا میکند.
دادهها نشان میدهد که اقتصاد آمریکا در سال ۲۰۲۴ تنها ۱.۹ درصد رشد کرده، در حالی که بدهی ملیاش به ۳۵.۲ تریلیون دلار رسیده (گزارش خزانهداری آمریکا، مارس ۲۰۲۵). این تعرفهها، به جای تقویت تولید داخلی، هزینه زندگی را برای مردم آمریکا بالا میبرند؛ مثلاً کالاهای چینی که در سال گذشته ۴۳۸.۹ میلیارد دلار وارد آمریکا شدند، حالا با افزایش قیمت ۵۴ درصدی، تورم را تشدید میکند که همین حالا هم به ۴.۱ درصد رسیده است (دادههای اداره آمار کار آمریکا). در مقابل، چین با رشد اقتصادی ۴.۷ درصدی در سال ۲۰۲۴ (صندوق بینالمللی پول) و افزایش تجارت با جنوب جهانی، نشان داده که نهتنها از این ضربه کمر خم نمیکند، بلکه میتواند با ابزارهای خودش به جنگ واشنگتن برود. تهدید ترامپ به تعرفه ۵۰ درصدی اضافی از ۹ آوریل، که میتواند نرخ را به ۱۰۴ درصد برساند، تنها یک چیز را ثابت میکند: آمریکا دیگر نمیتواند با زورگویی اقتصادی رقبا را مهار کند و این قمار، بیشتر خودش را به پرتگاه نزدیک میکند تا دیگران را.
چین، که حالا دومین اقتصاد بزرگ جهان است، تعرفههای آمریکا را «قلدری اقتصادی» خوانده و با اقتدار به میدان آمده است. لین جیان، سخنگوی وزارت خارجه چین، این اقدام را محروم کردن کشورهای در حال توسعه از حق توسعه نامید و خواستار جبههگیری جهانی شد. پاسخ پکن، اما فقط در کلام خلاصه نمیشود؛ دادهها نشان میدهد که فیلمهای هالیوود در سال ۲۰۲۴ در چین ۱.۸ میلیارد دلار درآمد داشتهاند، در حالی که در آمریکا این رقم ۱.۶ میلیارد دلار بوده است. حالا زمزمههایی از ممنوعیت این فیلمها در چین به گوش میرسد؛ تصمیمی که نهتنها ضربهای فرهنگی به آمریکا میزند، بلکه هالیوود را که یکی از آخرین بازوهای نفوذ نرم واشنگتن است، فلج میکند.
این اقدام، قدرت چین را در تبدیل اقتصاد به ابزاری سیاسی نشان میدهد؛ کشوری که با افزایش ۲۰ درصدی تجارت با آسیای جنوب شرقی در سال ۲۰۲۴ (دادههای گمرک چین)، دیگر به بازار آمریکا وابسته نیست. در مقابل، آمریکا که ارزش دلارش در برابر یوان طی سال گذشته ۱۲ درصد افت کرده (بازار ارز، مارس ۲۰۲۵)، نمیتواند این ضربه را بیپاسخ بگذارد، اما ابزارهایش روزبهروز کندتر میشوند. تهدید به تعرفه ۱۰۴ درصدی، شاید در نگاه اول ترسناک باشد، اما وقتی چین با تولید ۷۰ درصد کالاهای مصرفی جهان (آمار سازمان تجارت جهانی) پیش میرود، این تهدید بیشتر به خودزنی شبیه است تا فشار به پکن. اینجا دیگر نه چین، بلکه آمریکا در تلهای گرفتار شده که خودش ساخته است.
اتحادیه اروپا هم دست روی دست نگذاشته و با بسته تلافیجویانه ۲۸ میلیارد دلاری، آماده ضربه زدن به کالاهای آمریکایی از گوشت و غلات تا دستمال توالت است. این واکنش، نه فقط یک اقدام اقتصادی، بلکه نشانهای از شکاف عمیق در اتحاد تاریخی با آمریکا است. اروپا که در سال ۲۰۲۴ بیش از ۶۵۰ میلیارد دلار تجارت با آمریکا داشته (دفتر آمار اتحادیه اروپا)، حالا با این تعرفهها، خود را در برابر یک متحد غیرقابل اعتماد میبیند.
این بسته تلافیجویانه، که شامل کالاهای روزمرهای مثل جاروبرقی و نخ دندان هم میشود، نشان میدهد اروپا قصد دارد فشار را مستقیم به مصرفکننده آمریکایی منتقل کند؛ فشاری که میتواند نارضایتی داخلی در آمریکا را که همین حالا هم با مشارکت ۴۸ درصدی در انتخابات میاندورهای ۲۰۲۴ (مرکز تحقیقات پیو) شکننده است، تشدید کند. در این میان، آمریکا که روزگاری با سیاستهای یکجانبهاش اروپا را دنبالهرو خود کرده بود، حالا با انزوای دیپلماتیک روبهروست؛ انزوایی که با رشد ۳.۲ درصدی اقتصاد منطقه یورو در سال ۲۰۲۴ (یورواستات) و فاصله گرفتن از دلار در تجارت جهانی، عمیقتر میشود. این تلافی، نهتنها اقتصاد آمریکا را هدف گرفته، بلکه هشداری است که دوران سلطه واشنگتن بر متحدانش به پایان رسیده و نظم جدیدی در حال شکلگیری است که اروپا هم بخشی از آن خواهد بود.
تعرفههای گسترده ترامپ که قرار بود اقتدار آمریکا را به رخ بکشد، به جای آن، زوال یک غول را فریاد زد. این اقدام، با بدهی ۳۵.۲ تریلیون دلاری، تورم ۴.۱ درصدی و افت ۱۲ درصدی ارزش دلار، نهتنها اقتصاد آمریکا را شکنندهتر کرد، بلکه چین و اروپا را به میدان آورد تا با ابزارهای خودشان به جنگ واشنگتن بروند. چین با رشد ۴.۷ درصدی و تهدید به قطع هالیوود، و اروپا با تلافی ۲۸ میلیارد دلاری، نشان دادند که دیگر بازی به قواعد آمریکا پیش نمیرود. این تعرفهها، که قرار بود تولید داخلی را احیا کند، تنها مصرفکننده آمریکایی را زیر فشار گذاشت و رقبا را قویتر کرد. حالا که نظم نوین جهانی با محوریت شرق و جنوب در حال طلوع است، آمریکا در سایه سیاستهای کورکورانهاش غروب میکند؛ غروبی که نه با شکوه، بلکه با آشوب همراه است.